پوریاپوریا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

امیدهای زندگی مادر

مامانی چشم به راهه

سلام نفس مامانی این روزا خیلی سنگین شدیمه هم شما و هم من شبا اصلا نمیتونم بخوابم ولی به تو که فکر میکنم همه این مشکلات برام قشنگه  به امید روزی هستم که تو رو بغل کنم . دوستت دارم بیشتر از هر نوع دوست داشتنی ...
29 مرداد 1392

قلب مامانی دوستت دارم

سلام نفس مامانی این روزا بطرز وحشتناکی دیر میگذره سه روز طول میکشه تا ١ روز شب بشه اما شب که میخوام بخوابم تا چشم رو هم میذ ارم صبح شده و باید برم سرکار هنوز موفق به گرفتن مرخصی نشده ام تو که اینقدر پاک و بخدا نزدیکی از خدا بخواه قراردادم درست بشه بتونم مرخصی بگیرم من و بابایی آرزوی دیدنتو داریم بابایی هر روز بات بازی میکنه برات شعر میخونه و به امید تشخیص اعضای بدنت به شکمم دست میکشه میگه من اندازه اون آرزوی دیدن تو رو ندارم راستی من و بابایی تصمیم گرفتیم اسم تو رو پوریا خان بزاریم یعنی مرد دارنده خوشنام باشی عزیز دل مادر تازه اسم موبایلش رو هم گذاشته پوریا دوستت دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه ...
29 مرداد 1392

مامانی چشم به راهه

سلام نفس مامانی این روزا خیلی سنگین شدیمه هم شما و هم من شبا اصلا نمیتونم بخوابم ولی به تو که فکر میکنم همه این مشکلات برام قشنگه  به امید روزی هستم که تو رو بغل کنم . دوستت دارم بیشتر از هر نوع دست داشتنی ...
12 مرداد 1392

زود بیا نفس مادر

سلام پسر نازنازی من ؛ مامان خیلی اذیتم زودتر بدنیا بیا به امید دیدن روی ماه تو همه سختی های دنیا رو تحمل میکنم  بابایی هم خیلی دلش میخواد زودتر تو رو ببینه چند روز پیش ٣ تا کتاب داستان برات خرید و با چه لذتی برات خوندشون . عزیز دل بابایی و مامانی مواظب خودت باش دوستت داریم تا آخرین نفس.... ...
28 تير 1392

دائی آرش

سلام نفس مامان امروز خیلی دلتنگم برای دائی آرش_ چند روزه که رفته تهران کار کنه _هنوز خیلی کوچیکه میدونی زندگی مادر من اونو بیشتر از تمام دنیا دوستش دارم خیلی مهربونو و خوبه فقط ١٥ سالش بود که مامانمون رفت پیش خدا و من شدم مامانش هیچوقت به چشم برادر بش نگاه نکردم همیشه مثل ١ مادر مراقبش بودم اونم پسر خیلی خوبی بود. حتی وقتی دانشجو شد اجازه می داد من لباس پوشیدنشو کنترل کنم میدونم اینکارو برای راضی نگه داشتن من میکرد حالا مثل ١ مرد با ابهت و خودساخته شده از همون دوران دبیرستان کار میکرد تمام خرج تحصیلشو خودشو فراهم کرده هیچوقت مثل هم سن و سالاش ندیدم صبح ها بخوابه حتی جمعه ها هم توی تابستون کار میکنه - حالا خودت بعدا میبینیش و مثل من عاشقش م...
15 تير 1392

سالگرد ازدواج بابایی و مامانی مبارک

سلام امید زندگی مامانی و بابایی , دیروز اولین سالگرد ازدواج من و بابایی بود , باید بدونی شما و خواهر برادرهای آیندتون تو یه خونه پر از مهر و محبت هستید من و بابایی خیلی از اینکه با هم هستیم خوشحال و راضی هستیم دیروز که آلبوم عروسیمونو نگاه کردیم متوجه شدیم ١سال چقدر زود گذشت , حساب کردیم سال دیگه شما تقریبا ٩ ماهه کنارمون دومین سالگرد ازدواجمونو جشن میگیریم , عزیز دلم شما و پدرت بزرگترین هدیه خداوند برای من هستید   دوستتون دارم و برای همیشه کنار هم بودنمون از ته دل دعا میکنم اینم شام و کیک اولین سالگرد ازدواجمون , میبوسمت نفس مامانی   ...
10 تير 1392

سلام

سلام نی نی ها و مامانای خوشکل من مامان فرزانه ام و امروز وبلاگ درست کردم برای پسرم . نی نی من اسم نداره چون ٥ ماهه و مهر ماه بدنیا میاد من عاشقشم و هر روز برای مادر شدنم هیجان زده تر میشم برام دعا کنید پسرم سالم باشه قربون همتون برم من عاشق محمدامین هم هستم و دوست دارم در آینده دوست خوب برای نی نی تو دلم  باشه مثل من و مامانش  من و بابای نی نی اصلا به توافق اسم نمیرسیم من اسم سنتی و ایشون اسم عامیانه دوست دارند چیکار کنیم ...
5 تير 1392

بابا میلاد

سلام امید زندگی مادر  دلم برات یه ذره شده کی دیگه این روزا تموم میشه و بتونم بغلت کنم, بوست کنم دورت بگردم  هر روز من و بابایی برات شعرا و کتاب داستانای خوشکل می خونیم دیروز بابایی بالاخره شعر حسنی رو یاد گرفت و تنهایی خوندش برات  , منم اصلا کمکش نکردم  راستی نازنینم بابایی تکوناتو احساس کرد کلی ذوق کرد بوست کرد و قربون صدقت رفت  قربون خودتو باباییت برم آرزو دارم یه مردی بشی مثل بابایی مرتب و منظم و مهربون و نجیب و قانونمند و.......... هزار ویژگی مثبت دیگه  مامان بزرگ و بابابزرگت خیلی از بابایی راضی ان میگن دوران بچگی پسر خیلی آرومی بود تو مدرسه هم درسخون هم مودب بوده - تو دبیرستان و دانشگاه و بعد از ا...
5 تير 1392