آقا پوریا روز عید به من و باباییش ١ هدیه بزرگ داد ١ ساعت بعد از سال تحویل من لپ تاپمو روشن کردم دیدم آقا پوریا روی سینه حرکت کرد و اومد سمت لپ تاپ کلی ذوق کردیم و ازش فیلم گرفتیم . مرسی عزیز دلم ...
سلام پسر خوشکلم ببخشید اینقدر دیر اومدم سراغ وبلاگ خیلی خیلی گرفتاریم پسر تاج سر من دیگه بزرگ شده اینم عکس آقا پوریا تو سالگرد عروسی عمو محمد و خاله افسانه ...
خدایا پسر نازم مریض شده سرفه های شدید میکنه دلم براش ریش ریش میشه از فرط سرفه جیغ میزنه بردمش دکتر میگه بیماری ویروسی باید دوره اش طی بشه کاش زودتر خوب بشه دیگه تحمل عذاب کشیدن پسرمو ندارم کاش من بجاش مریض بشم دورش میگردم تو این حالت بیماری همش میخنده اما چشماش خسته ان تورو خدا خدایا پسرمو زود خوب کن خواهش میکنم ...
اینم یک هفته بعد ت ممنونم از تولد پوریای مامان خیلی پسر خوبی هستی اصلا گریه نمی کنی و من از این بابت ازت ممنونم یک هته است که کنارمی و من هر روز از روز قبل بیشتر دوستت دارم ...
سلام پسر گلم وقتی این مطلب رو برات می نویسم تو بدنیا اومدی با 23 روز زودتر من و بابایی روز سه شنبه 2 مهر 92 برای خودمون جشن گرفتیم که روز 5 شنبه تو متولد شدی اینم عکسای اتاقت که همون شب گرفتیم اینا هم وسایل بیمارستان ...