بابا میلاد
سلام امید زندگی مادر دلم برات یه ذره شده کی دیگه این روزا تموم میشه و بتونم بغلت کنم, بوست کنم دورت بگردم هر روز من و بابایی برات شعرا و کتاب داستانای خوشکل می خونیم دیروز بابایی بالاخره شعر حسنی رو یاد گرفت و تنهایی خوندش برات , منم اصلا کمکش نکردم راستی نازنینم بابایی تکوناتو احساس کرد کلی ذوق کرد بوست کرد و قربون صدقت رفت قربون خودتو باباییت برم آرزو دارم یه مردی بشی مثل بابایی مرتب و منظم و مهربون و نجیب و قانونمند و.......... هزار ویژگی مثبت دیگه مامان بزرگ و بابابزرگت خیلی از بابایی راضی ان میگن دوران بچگی پسر خیلی آرومی بود تو مدرسه هم درسخون هم مودب بوده - تو دبیرستان و دانشگاه و بعد از اون عضو تیم فوتبال بوده الانم میره فوتبال تا همیشه سالم و خوشتیپ بمونه موقع سربازی هم به انتخاب خودش رفت عسلویه تا اونجا تو یه شرکت بزرگ به عنوان مامور به خدمت کار یادت بگیره واقعا اینطورم شده اینجایی که من کار میکنم همه همکارام فقط کارای بابایی رو قبول دارن - تو کار خونه خیلی کمکم میکنه مخصوصا الان که وزنم زیاده و هوا گرمه با اینکه ساعت ٧ از سرکار میاد خریدای خونه رو خودش انجام میده , کار با مواد تمیز کننده و ضد عفونی کننده رو خودش انجام میده - اگه دنیایی هم خسته باشه بگم حوصلم سر رفته منو میبره بیرون میگردونه بعضی وقتا شرمندش میشم - کاش شما هم مثل پدرت یه مرد فوق العاده بشی تا وقتی بت نگاه میکنم کیف کنم