پوریاپوریا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

امیدهای زندگی مادر

دائی آرش

1392/4/15 21:15
نویسنده : مامان فرزانه
193 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامان

امروز خیلی دلتنگم برای دائی آرش_ چند روزه که رفته تهران کار کنه _هنوز خیلی کوچیکه میدونی زندگی مادر من اونو بیشتر از تمام دنیا دوستش دارم خیلی مهربونو و خوبه فقط ١٥ سالش بود که مامانمون رفت پیش خدا و من شدم مامانش هیچوقت به چشم برادر بش نگاه نکردم همیشه مثل ١ مادر مراقبش بودم اونم پسر خیلی خوبی بود. حتی وقتی دانشجو شد اجازه می داد من لباس پوشیدنشو کنترل کنم میدونم اینکارو برای راضی نگه داشتن من میکرد حالا مثل ١ مرد با ابهت و خودساخته شده از همون دوران دبیرستان کار میکرد تمام خرج تحصیلشو خودشو فراهم کرده هیچوقت مثل هم سن و سالاش ندیدم صبح ها بخوابه حتی جمعه ها هم توی تابستون کار میکنه - حالا خودت بعدا میبینیش و مثل من عاشقش میشی همه نوه های خانواده مون دائی آرشو خیلی دوست دارن اونم خیلی خیلی دوستتون داره هر روز بش زنگ میزنم اونم حال تو رو میپرسه میگه : اون پسر با معرفته چطوره ؟گریهچند روزه که ندیدمش انگار ١ تیکه از وجودم گم شده ولی باید تحمل کنم چون باید بزارم سر پای خودش بایسته دوست دارم چشمات شبیه اون بشهماچ دوستتون دارم - مامان فرزانهناراحتقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

محمد امین گل همیشه بهار مادر
16 تیر 92 19:31
عزیزم غصه نخور هرجا هست امیدوارم موفق باشه
محمد امین گل همیشه بهار مادر
24 تیر 92 0:53
عزیزم کجایی چرا آپ نمی شی دلم برات تنگ شده