پوریاپوریا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

امیدهای زندگی مادر

برای پسرم که دیدنت آرزوی منه

1392/3/30 17:40
نویسنده : مامان فرزانه
222 بازدید
اشتراک گذاری

چند شب پیش خوابتو دیدم که دارم حمامت میکنم صورتتو ندیدم- موهای بلند مشکی و پوستت سبزه بود وقتی یادم میاد دلم برات پر میکشه کوچولوی خوب من مرد کوچولوی من برای بابایی خوابمو تعریف کردم اونم هر روز به امید احساس کردن تکونای تو به شکمم دست میزنه و مدتها بی حرکت میمونه اما هنوز موفق نشده میگه خوشبحالت که نی نی تو شکمته و حسش می کنی امروز با همدیگه برات شعر حسنی نگو بلا بگو رو خوندیم . دیروز هم بابایی کتاب داستان توی ده شلمرود یه مرغ نوک حنا بود رو برات خوند .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

محمد امین گل همیشه بهار مادر
2 تیر 92 15:29
عزیزم به ما نگفتی اسم گل پسر چی شد؟